من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم

محتسب داند که من این کار ها کمتر کنم

لاله ساغر گیر و نرگس مست و بر ما نام فسق

داوری دارم بسی یارب که را داور کنم

عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار

عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم